Frage | Antworten | |||
---|---|---|---|---|
قصد
|
||||
عروس
|
||||
داماد
|
||||
عروس و داماد
|
||||
در تصویر عروس و داماد را می بینم که مرد کت و شلوار آبی پوشیده و زن لباس عروس سفید به تن دارد. Auf dem Bild sehe ich das Brautpaar, bei dem der Mann einen blauen Anzug und die Frau ein weißes Brautkleid trägt.
|
||||
کباب "
|
||||
برانچ
|
||||
بوفه"
|
||||
ثبت نام مدرسه
|
||||
کارت تبریک
|
||||
جشن عروسی
|
||||
کارناوال
|
||||
سال نو"
|
||||
در دستان این دختر دو تخم است.
|
||||
مرحله
|
||||
دوست مدرسه
|
||||
عید نوروز
|
||||
جشنواره خیابانی
|
||||
دیگ
|
||||
سنت
|
||||
حدس زدن
|
||||
فرض
|
||||
فکر می کنم او به زودی برمی گردد
|
||||
او این پیشنهاد را پذیرفت.
|
||||
دیگ را از روی اجاق می گیرد
|
||||
او پیشنهاد من را رد کرد
|
||||
او پیشنهاد مدیریت پروژه به تنهایی را رد کرد. (
|
||||
میشه لطفا وقتی تموم شد بهم خبر بدین
|
||||
او به موقع به ما اطلاع داد
|
||||
بیدار بمان
|
||||
خبرم کن
|
||||
یاد آوردن
|
||||
من هنوز دوران کودکی خود را به خوبی به یاد دارم.
|
||||
گفتگوی دیروز را به یاد می آورد
|
||||
جشن گرفتن
|
||||
داوطلبانه
|
||||
او برای کمک داوطلب شد
|
||||
او قبل از آمدن مهمان ها مخفیانه کیک را خورد
|
||||
او نه تنها کتاب را خواند، بلکه فیلم را دید
|
||||
زوج
|
||||
به سختی درس می خوانند تا بتوانند در امتحان موفق شوند
|
||||
به منظور. واسه اینکه. برای اینکه
|
||||
او دارد پول پس انداز می کند تا بتواند سال آینده به تعطیلات برود
|
||||
آخر
|
||||
بالاخره به مشکل رسیدی
|
||||
نزدیک شدن به" یا "پرداختن به" استفاده میشود. این عبارت معمولاً به معنای توجه به یک موضوع خاص استفاده میشود. به طور خاص، ممکن است در جملاتی مانند "darauf kommen" به معنای "به ایدهای رسیدن" استفاده شود.
|
||||
اطلاع
|
||||
حق داشتن
|
||||
من فکر می کنم حق با اوست
|
||||
خیابان ها در کریسمس با چراغ تزئین شده اند.
|
||||
برگشت
|
||||
در تصویر او کت و شلوار آبی پوشیده است" به
|
||||
در تصویر مرد جوانی را با پیراهن سفید و کراوات رنگارنگ کنار دیوار می بینم
|
||||
در تصویر مردی را می بینم که پیراهن سفید و کراوات راه راه پوشیده است
|
||||
خواسته ها
|
||||
آموزش دیده
|
||||
بله، من برای آن وقت دارم
|
||||
eingestellt" به زبان فارسی به معنی "استخدام شده"، "انتخاب شده"، یا "تعیین شده" است
|
||||
باید مدارک رو چک کنم
|
||||
بررسی
|
||||
ترافیک جاده ای
|
||||
معنی "ساله" است و به عنوان پسوند به کلمات دیگر اضافه میشود تا به افرادی اشاره کند که به تعداد سالهای خاصی زندگی کردهاند. به عنوان مثال، "ein 10-Jähriger" به معنی "یک پسر ۱۰ ساله" است
|
||||
"تقویت"
|
||||
"نقاط ضعف"
|
||||
افزایش یافت
|
||||
خطر تصادف
|
||||
دولت فدرال
|
||||
مربی رانندگی
|
||||
دفتر اتباع
|
||||
محضر
|
||||
اداره کار
|
||||
ارائه اطلاعات
|
||||
برای کارت شناسایی اقدام کنید
|
||||
عملیات اطلاع رسانی
|
||||
باجه
|
||||
گواهی ازدواج
|
||||
کاربرد
|
||||
آموزش دیده
|